دیکشنری
داستان آبیدیک
منصوب نمودن
english
1
general
::
appoint
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
منشی پادشاه، شاهزاده یا فردی از طبقه اشراف یا نجبای انگلستان
منشی دادگاه
منشی سفارت
منشی گری
منصب
منصرف
منصرف شدن
منصرف کردن
منصعق
منصف
منصفانه
منصفانه، انصاف
منصه
منصوب
منصوب شدن
منصوب نمودن
منصوب کردن
منصوب کننده
منصوب یا منتخب
منصوبه
منصور
منصوره
منضبط
منضم
منضم شدن
منضم کردن
منضمات
منضمات ملک طلق
منطبق
منطبق شدن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید